خراسان بزرگ در زمینه هنر غنایی درخور توجه دارد و از گذشته دور تاکنون بسیاری از هنرمندان، ادبا، دانشمندان و شاعران بنام کشور از این خاک زرخیز برخاستهاند. یکی از این بزرگان، هنرمندی از اهالی شمال خراسان است که در کسوت شریف معلمی به محله ما رونقی بخشیده و نوجوانان جویای هنر «هنرستان کوشا»ی خیابان گلستان را درس عشق میآموزد.
او عضو پیوسته خانه موسیقی ایران، هنرمند عرصه دوتار و آواز و موسیقیِ بخشیهای شمال خراسان، پژوهشگر موسیقی خراسان، عضو ممتاز انجمن خوشنویسان استان و استاد هنرآموز هنرستانهای فنی و حرفهای و مراکز آموزش عالی (معماری و گرافیک) در مشهد است.
مجتبی قیطاقی مهمترین ارثیهاش را هنر معرفی میکند و میگوید: از دوران کودکی فکر، کار و بازی من در بستر هنر بود، پدربزرگم خوشنویس خوبی بود و قرآن کتابتشدهای از ایشان داریم. او نوازندهای بزرگ و در شمال خراسان، «بخشیِ» بزرگی بود. به لحاظ شعر و ادبیات و خوشنویسی و ذوق هنرهای تجسمی و موسیقی در خانواده ما ژن اولیه، تمام و کمال هست و خداوند ذوق اولیهاش را لطف کرده است و امیدوارم شاگرد خوبی در این مسیری که برای ما پیشبینی شده، باشیم.
- استاد شما که بود؟ غیر از دوتار از ایشان چه آموختید؟
بخش شیرین زندگی من و بهترین دوران زندگی من که میتوانم روی آن حساب باز کنم و درواقع بهترین دورانی که همواره جلوی چشمم بیاورم و از آن لذت ببرم، دوران شاگردی هنر، چه در موسیقی و چه رشتههای دیگر بوده است؛ تحصیلات من در رشته هنر است، از هنرهای تجسمی زمینه طراحی و نقاشی دارم ولی بیشتر گرایشم خوشنویسی است و در سبک شکستهنستعلیق و بیشتر سیاهمشق مینویسم. در دوران مختلف، مدرس و عضو انجمن خوشنویسان ایران و عضو هیئتمدیره انجمن استان بودم و گاهی نمایشگاههای جمعی و انفرادی هم داشتهام. در زمینه خوشنویسی تحت نظر استادان محمد ابراهیمیفخر، عباسعلی صحافیمقدم، محمدکریم کریمی و رسول مرادی شاگردی و از تجربیات خوب دوستانی مانند علیاکبر رضوانی استفاده کردم و در ضمن از دیگر کارهایی که انجام میدهم، مشق از روی آثار یدا... کابلی خوانساری است که گاهی ایشان را میبینم.
در موسیقی، قصهای که برایم رقم خورده جدیتر از خوشنویسی است و هنر اول من در زندگی موسیقی شده؛ درواقع از دوران کودکی در این مسیر قرار گرفتم، اما شاگردی جدی را نزد یکی از عموهایم به نام «محمدحسین» که استاد آواز است و استاد احمدقلی احمدی، مشهور به بخشی احمدقلی بخشی، زندهیاد حاج حسین یگانه و حاج قربان سلیمانی و استاد سمندری انجام دادم؛ البته اینها استادانی بودند که بیشتر از محضرشان بهره بردم. اما شرایط موسیقی بومی و مقامی بهگونهای است که نمیتوان به آنچه در دسترس است اکتفا کرد؛ این برای من هم قانعکننده نبود و از حدود ۲۶ سال پیش از دوران دبیرستان یک سفر پژوهشی را از محل خودم به مقصد روستاهای نزدیک شروع کردم تا رسید به همه شهرهای خراسان؛ تمام روستاها و شهرهای خراسان را به بهانه موسیقی سرزدم و برخی را چندینبار، چون هنرمندان بزرگی که میراثدار این رشته هستند، در روستاها ساکنند.
ازجمله نعمتهایی که به لطف خدا برخوردار بودم، وجود استادان بزرگی بود که توانستم هم حضوری در مکتبشان مشق هنر کنم و بهواسطه آنها با بزرگان صاحبنام آشنا شوم و هم بینشی پیدا کنم که آثار خوب و فاخر هنرمندان گذشته را تشخیص دهم و از روی آنها هم تمرین کنم و هر جایی که احساس کردم کسی هست که تجربهای از موسیقی مقامی داشته و مقامنواز، مقامدان یا مقامخوان بوده یا مطلع از فرهنگ موسیقی است، تمام و کمال جزو برنامهام بوده که به حضورش رسیده و بهره ببرم. از این به بعد هم همین لذت را جزو برنامههایم دارم تا بیشتر و بیشتر فراگیرم.
- آوازهایی که با دوتار خوانده میشوند، معمولا درباره چیست؟
در هر جای ایران در حوزه آوازههای بومی چه با دوتار و سازهای دیگر، هرآنچه که دغدغه یک ملت باشد به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقلیمی، اقتصادی و... در قالب این آوازها خوانده میشود. از اعتقادات، غمها، شادیها، اسطورهها، افسانهها، طبیعت، اقلیم و هرآنچه خوشآیند است، هر آنچه بدآیند است و هرآنچه که دلتان بخواهد درقالب آوازهای بومی و مقامی خوانده میشود. فقط شأن و مرتبه متفاوتی دارند، بعضی سادهترند و بعضی پیچیدهتر، بعضی هم عامهپسندترند و برخی حتی حکم «مقام» پیدا کرده و چارچوبی پیدا میکند و مبنایی میشود برای حرکات بعدی که عنوان و اطلاق لفظ «مقام» به چنین آثاری است.
- دوتار در خراسان چند پرده دارد؟
در خراسان به طور کل دوتار در دو حوزه بزرگ بررسی میشود، چون در خراسان موسیقی وحدت سبک و موضوع ندارد. اینقدر خراسان بزرگ بوده است که از سویی از کرانههای خزر تا بخشهایی از آسیای میانه تا به خوارزم و تا مرز هند و چین و ازسوی دیگر تا مرز کویر و سیستانوبلوچستان حوزه موسیقی خراسان مطرح میشود. ازاینرو ما شاهد بروز و ظهور دو تا «دوتار» هستیم؛ دوتار شمال خراسان و جنوب و شرق خراسان.
هرکدام در مناطقشان یکسری تغییرات پیدا کردند، دوتار در ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، حتی استان سینچیانگ چین، شمال خراسان فعلی و افغانستان، پاکستان و هندوستان گاهی به عنوان تنبور و گاهی دوتار شناخته میشود. دوتاری که در شمال خراسان فعلی بررسی میشود، حتی به لحاظ فیزیک با مناطق دیگر متفاوت است. در شمال خراسان بین ۱۱ تا ۱۳ پرده جریان دارد، در جنوب خراسان دوتارهای قدیمتر و اصیلتر بین ۸ تا ۹ پرده و استادانی مثل زنده یاد استاد عبدا... سرور احمدی و استاد غلامحسین سمندری تا پایان عمر با ۹ پردهای نواختند. اما استادانی بودند در جنوب خراسان که به سازشان تا ۱۸-۱۹ پرده اضافه کردند که ازجمله آنها زندهیاد ذوالفقار عسکریان و عثمان محمدپرست بودهاند.
- باخبر شدیم که این موسیقی، ثبت جهانی شده و شما هم در این کار دخیل بودهاید. لطفا دراینباره توضیح بفرمایید.
در خراسان، بالاترین مرتبه هنرمندی طبق باور مردم از آنِ نوازندههای دوتار است. در شمال خراسان باور مردم بر این است که دراثر موهبت ویژه الهی یا نظرکردگی الهی، برخی از نوازندگان دوتار و آواز، قابلیتی پیدا میکنند که ویژهتر میشوند و این را، چون مدیون نظرکردگی میدانند به آن دسته از هنرمندان «بخشی» میگویند.
در ادامه میراثی که از نیاکان ما و از باستان خراسان به امروز و به ما رسیده، میراث موسیقی بخشیهای خراسان است. این موسیقی در سال ۲۰۱۰ ازسوی یونسکو بعداز آثار معنوی عید نوروز و ردیف موسیقی ایرانی به ثبت جهانی رسید و در کشور کنیا اعلام جهانی شد. در تنظیم این پرونده توفیق داشتم جزو اعضای موثر آن باشم و بار اصلی مسئولیت محتوای این پرونده به عهده من بود.
بنابر پیشینه بخشیهایی که حضور جهانی داشتند، ازجمله حاج قربان سلیمانی و بقیه هنرمندان و بازتابی که خیلی از بخشیها در سراسر جهان داشتند، برای سازمان یونسکو باور ایجاد شده بود که این موسیقی خراسان است و با ارسال نامهای، لزوم ثبت آن طرح شد. در این پرونده من بهعنوان رئیس انجمن موسیقی وقت و بهعنوان یک تشکل مردمی که پشتیبانی مردمی را از اثر تأیید میکرد، حضور جدی داشتم.
در خراسان، بالاترین مرتبه هنرمندی طبق باور مردم از آنِ نوازندههای دوتار است
- شما که به هنرآموزی در هنرستانها مشغولید، چقدر هنرستانهای ما را موفق به پرورش هنرمند و ایجاد خلاقیت میبینید؟
در دبیرستان یا عملا هنرستان بعضی رشتههای هنری، نقاشی، گرافیک، نمایش، انیمیشن و... اضافه شدهاند که خیلی خوب است، کتابها هم نسبت به سن دانش آموزان برنامه خوبی دارند و، چون معلمها متخصص هستند، اتفاقات خوبی هم افتاده است، اما برای هنرمندشدن کافی نیست؛ فقط میتوان گفت هنرستان بسترساز است. بههرحال واقعیت، طریقت هنرمندی است. اگر افق فاخری ترسیم نشود، هنرجو نمیتواند راه زیادی برود، هنرمندشدن راه طولانیتری را میطلبد، در مدت ۱۰ سال نمیتوان هنرمند شد، اما میتوان دکترا گرفت. بههرروی، یک عمر برای هنرمندشدن خیلی کوتاه است.
- سالهای خدمت در آموزشوپرورش را چگونه ارزیابی میکنید؟ شاگردانی داشتهاید که به آنها افتخار کنید؟
به لحاظ استادی، نسبت به استادانم خودم را در جایگاهی نمیدانم، اما بچههایی بودهاند که خلاقیت و تلاش و نخبگی خوبی داشتند که گاهی خودم دلم برای ساز و صدایشان تنگ میشود و برایم بسیار لذتبخش است که توانستم راه را برای بالندگیشان در مسیر هنر باز کنم. در فضای هنرمندی مقایسه جایی ندارد، هرکس که هنرمند میشود، از آن جنس فقط یکی هست، حتی یک پدر و فرزند یکی نمیشوند ولی اینکه آدم میبیند شاگردانش راه را پیدا کردهاند، لذتبخش است.
در دوران ۲۵ساله تدریسم در آموزشوپرورش هم کسانی بودهاند که بر راهیابی آنها به مسیر هنرمندی تاثیر گذاشتم و هنرمندان خوبی شدهاند. البته گاهی بهواسطه برخی موانع قانونی نمیتوان همه زوایای درسها را در کلاس درسِ رسمی مطرح کرد. هنر بخشهایی نظری و بخشهایی عملی است.
از همین کلاسها، علاوهبر شاگردانی که در داخل کشور موفق به گذراندن تحصیلات تکمیلی شدهاند، شاگردانی دارم که امروز در فرانسه، اتریش، کانادا و سوئیس، دکترا میخوانند و بسیار نامآور و موفق هستند. در کل، از سالهای خدمتم در آموزشوپرورش راضی هستم و احساس میکنم آنقدرها سرم پایین نیست.
*این گزارش در شماره ۱۴۸ شهرآرا محله منطقه هشت مورخ ۱۹ خردادماه ۱۳۹۴ منتشر شده است.